در دلم آهی نمانده

تنهـــــــــــــــــا تريــن تنهـــــــــــــــــا!

گريــــه ام ميگيرد وقتــــى ميبينم كســى كه همه ى دنيـــاى من بود منت ديگرى را ميــــكِشـــــد

 

اشکی به چشم و در دلم آهی نمانده است

دیگرا مرا ز عشق گواهی نمانده است

در چشم بی فروغ من از رنج انتظار
غیر از نگاه مانده به راهی نمانده است

در سینه سر چرا نکشم چونکه بر سرم
جز سایه های بخت سیاهی نمانده است

در دوره ای که عشق گناه است بر دلم
جز جای داغ مهر گناهی نمانده است

نوری زمهر تو نیست به دلهای دوستان
لطفی دگر به جلوه ی ماهی نمانده است

در باغ خشک دوستی ای باغبان عشق
از گل گذشته برگ گیاهی نمانده است

شور و حلاوتی ز کلامی ندیده ام
شوقی و جذبه ای به نگاهی نمانده است

حسرت کشی ببین که دگر از وجود من
جز ناله های گاه به گاهی نمانده است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 4:50 PM توسط نگین|


آخرين مطالب
» باز
» از تنها بودنم
» بلا
» دلم میخواد
» عکس های زیبا
» خسته ام!
» چرا دیره!
» خاطره ها
» A
» گاهی
» خواب
» تو را من دوست میدارم...
» تولد
» به کجا!
» اوکجاست
» A
» برای تو مینویسم که میدانی